happy day
سلام دخملی خوشگلم ؛ چند روزه که مامانی خیلی سرش شلوغه و کمتر فرصت میکنه که سری به وبلاگت بزنه ولی حالا که فرصتی پیش اومده بهتر دیدم چند خطی از خاطراتت رو برات به یادگار بزارم با وجود اینکه برنامه اومدن دوستم مریم بهم خورد ولی خودمون رفتیم مهمونی و بعدش مامان بزرگی و بابابزرگی اومدن و پشت سرشون هم سپیده جون و داریوش و خلاصه شلوغ پلوغی بود واسه خودش . هفته گذشته که شما خواب بودی و مامان بیکار ؛ چند تا عکس از دخملی گرفتم و به یاد روزهای اول تولدت یه نگاهی به عکاست انداختم و گذر ایام رو تازه احساس کردم که چقدر زود گذشت و من اصلا متوجه نشدم روزایی که میرفتم سر کار و مشغول کار بودم و اصلا به داشتن بچه فکر نمیکردم روزایی که بابابایی...
نویسنده :
مامان متین
1:09